عصر سلطه واقع گرایی
به گزارش وبلاگ گردشگر مدرن، اساساً ادبیات ما ادبیات زمینی نیست؛ به همین جهت است که عرفان در بستر فرهنگ ما بالید و صحبت از زمین هست اما نگاه به انسان، زیست او و هدف غایی اش بسیار فراتر از خور و خواب می باشد.
گروه دانشگاه وبلاگ گردشگر مدرن، زهرا خاکباز؛ شاید بتوان عصری که در آن زندگی می کنیم را عصر سلطه واقع گرایی نامید. اساسا حیات بشر را می توان به سه دوره جادو، دین و علم تقسیم کرد؛ آدمی همواره در هر یک از این دوره ها نسبت به امر غالب افراط ورزیده و در صدد انکار سایرین برآمده است. در عصر جادو آنچه مسلم بود تاثیر کائنات بر تقدیر انسان و انکار نقش ویژه آدمی در مشخص سرنوشت خویش بود. در دوران سلطه دین نیز همواره کسانی بودند که منکر عقل ورزی و علم می شدند و تنها راه نجات بشر را دین می پنداشتند؛ آن هم دینی که خود تفسیر می کردند ! و اینک در عصر علم زیست می کنیم؛ عصری که غالبا با انکار جادو و دین همراه است و معاصران آن بسیار واقع گرا شده اند، تا جایی که بعضا می گویند: ما آن چیزی را باور می کنیم که می بینیم و به کلی منکر امور ماورایی و حتی دینی می شوند.
تشریح این دوره ها و تحلیل تلقی غلط توده مردم از علم یا دین، در این مجال نمی گنجد لیکن مقصودم از گفتن این سخن ها چیست؟ می خواهم بگویم نویسندگان پیامبران جامعه هستند و کلمات بزرگترین عطیه الهی برای هدایت جامعه. موجب تأسف است که امروزه نویسندگان نیز به همان طریقی می فرایند که مردم! حال آنکه روشنفکر باید پیشگام باشد نه پس رو. به نظر من یکی از وظایف نویسندگان در عصر فعلی ایجاد تعادل است؛ اینکه به مردمی که به زمین چسبیده اند و از پدیدآورندگان واقع گرایی هم جلو زده اند و به اصطلاح کاتولیک تر از پاپ دارند می شوند، به مردمی که بزرگترین دغدغه شان برای تربیت فرزند و انتخاب کتاب؛ کتابی است که بتواند تشخیص رنگ قرمز را از آبی آسان کند! و نوع دستشویی رفتن را آموزش بدهد! به مردمی که چشم هایشان کمسو شده و ابعاد دیگری از هستی را نمی بینند و سنایی و عطار و مولانا نمی خوانند و حتی به قوه عجیب خیال که در وجودشان نهادینه شده بی توجه هستند، ابعاد دیگری از جهان را نشان بدهند و دست آنها را بگیرند و تا عالم ماورا بکشانند.
اساساً ادبیات ما ادبیات زمینی نیست؛ به همین جهت است که عرفان در بستر فرهنگ ما بالید. صحبت از زمین هست اما نگاه به انسان، زیست او و هدف غایی اش بسیار فراتر از خور و خواب می باشد. میراث منثور فارسی به چند دسته تقسیم می شود که سخن از آن دسته بندی ها فعلا مقصود این نوشتار نیست اما عجیب آنکه حتی در کتب مَدرسی که اصولاً باید عقلایی باشند هم سخن از جهانی دیگر و عالم بالا رفته است و حتی گاه نویسنده در طریق خیال قلم فرسایی کرده است. در زمینه ادبیات داستانی، نخستین رمان ایرانی یعنی رمان سمک عیار از فرامرز بن خداداد ارجانی، مشحون از تلفیق جادو و دین و علم است. البته جادو به عنوان امری ناپسند در این کتاب شمرده شده لیکن در این مجال، ارزش گذاری مدنظر نیست، همین که نویسنده حتی برای رد جادو، داستان ها را به آن آمیخته و اتفاقات عجیب و غریبی را رقم زده مطمح نظر است، ضمن آنکه کرامات عیاری سمک نیز رنگی معجزه گونه و فراتر از محسوسات دارند.
زمانی که این کتاب را می خواندم و در پیچ و خم داستان های ماورایی سمک و خورشید شاه سیر می کردم گاهی جهان جی.کی.رولینگ برایم تداعی می شد و بسیار افسوس می خوردم که چرا نویسندگان امروزی ما که از آبشخور چنین ادبیاتی تغذیه کرده اند و پیشینه هزارساله ی رمان تخیلی دارند، توان آفرینش آثار خیالی و پر و بال دادن به قوه خیال را ندارند؟ همین امروز اگر در ایران اثری آفریده شود که کمی از واقع گرایی فاصله بگیرد نقادان فوراً با عناصر داستانی که حفظ کرده اند و گمان می کنند وحی منزل است! به سراغ آن خواهند رفت و اعتراض خواهند کرد؛ کما اینکه گاه می گویند: پیرنگ در ادبیات داستانی عامه ما ضعیف است این سخن ساعت ها بحث تخصصی می طلبد. اینکه آیا با متر خیاطی می توان برج و باروهای بشکوه را اندازه کرد یا خیر؟
یک بحث است اینکه برای برخی نقادان همان متر نیز تحفه ای عاریتی ست بحث دیگر که هر دوی اینها را به زمانی دیگر می گذاریم و به پرسش اصلی باز می گردیم که به راستی چرا ساکنان کشور اسطوره و خیال این چنین به عالم خاک چسبیده اند و جوهر قلم پیامبرانشان از سقف هم بالاتر نمی چکد؟ چرا ادبیات ما سالهاست اثر منحصر به فردی که رنگی از تخیل داشته باشد را به خود ندیده؟ چرا حتی در ادبیات کودک و نوجوان که برای آنها ورود به جهانی خیال نه امری صرفا مطلوب که امری ضروری و حیاتی است، دائما به دغدغه های عینی پرداخته می شود؟ به راستی جای خالی خیال را در میان ما چه پر خواهد کرد؟
زهرا خاکباز - دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس
انتشار یادداشت های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن از طریق وبلاگ گردشگر مدرن نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه ها و فعالین دانشجویی است.
منبع: خبرگزاری دانشجو