همسرم فقط دانشمند هسته ای نبود!

به گزارش وبلاگ گردشگر مدرن، خبرنگاران : همسر من 55 مقاله چاپ شده با موضوع غیرهسته ای دارد. این تعداد مقاله غیر از مقاله هایی است که پیش از شهادتش آنها را برای تایید فرستاده بود.

همسرم فقط دانشمند هسته ای نبود!

به گزارش وبلاگ گردشگر مدرن ، هنوز هم بعد از گذشت دو سال از شهادت دکتر علی محمدی، در فقدان او اشک می ریزم. شرایط هیچ گاه برای ما خوب نمی شود. همیشه در شادی های ما غم است. عقد دخترم بود و ما به جای اینکه بخندیم و شاد باشیم گریه می کردیم. شما باید فیلم عقد دخترم را ببینید تا بدانید که چه می گویم. عقد او سال گذشته بود.

شهید مسعود علی محمدی که امروز او را به نام شهید هسته ای ایران می شناسند از اولین فارغ التحصیل های رشته دکترای فیزیک در ایران است. این استاد دانشگاه اولین شخصی بود که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت کرد و نکته قابل تامل این است که همزمان با انتشار خبر ترور این استاد، رسانه های ایران علی محمدی را دانشمند هسته ای معرفی کردند و برخی از خبرگزاری ها اعلام کرده بودند که شهید علی محمدی یکی از دانشمندان ارشد فن آوری هسته ای ایران بوده است.

امروز حدود دو سال و سه ماهی است که از شهادت این دانشمند شهید می گذرد اما خانواده اش هیچ گاه صدای انفجار آن روز و نحوه شهادت پدر را از یاد نبرده اند. هر هفته در امامزاده علی اکبر(ع) دور مزارش حلقه می زنند تا دیدار او مرهمی بر روزهای فراقش باشد. غروب روز جمعه راهی این امامزاده شده بودیم؛ همسر شهید علی محمدی را دیدیم که بر سر خاک شهیدش ایستاده و چادر به اجرا شده و اشک می ریزد. با رویی باز از ما استقبال کرد. چند دقیقه ای با او صحبت کردیم.

منصوره کرمی همسر دانشمند هسته ای می گوید: هنوز هم بعد از گذشت دو سال از شهادت دکتر علی محمدی در فقدان او اشک می ریزم. شرایط هیچگاه برای ما خوب نمی شود. همیشه در شادی های ما غم است. عقد دخترم بود و ما به جای اینکه بخندیم و شاد باشیم گریه می کردیم. شما باید فیلم عقد دخترم را ببینید تا بدانید که چه می گویم. عقد او سال گذشته بود.

مسعود بسیار امیدوار بود

همسر شهید می گوید: مسعود هیچ وصیتنامه ای نداشت؛ اصلا فکر نمی کرد که اینگونه سرنوشت، شهادت را برای او رقم زند. او بسیار امیدوار بود.

آقای مشفق که یکی از همکاران مسعود بود تعریف می کرد که شب قبل از شهادت مسعود ظاهرا یکی از اساتید از موضوعی ناراحت شده و به همین خاطر می خواست استعفا دهد و یکی دیگر از استادان هم بیمار بوده و نمی خواسته کارش را ادامه دهد. مسعود گفت: آقای مشفق نمی شود که دانشکده بدون استاد بماند. من هستم و شما و فلانی... البته من که حالا حالاها هستم اما نباید بگذاریم که استادان پیشکسوت بروند. به هر حال او سرشار از امید به زندگی بود.

هر شب خواب او را می بینم

او در مورد ازدواج دخترش الهام می گوید: ازدواج الهام شاید تغییر و تحولی را در زندگی بچه های دیگرم ایجاد کرده باشد اما برای من نه، چون به وجود همسرم خیلی عادت کرده بودم. او خیلی منظم بود. هر روز بین 3 تا 4 بعد از ظهر در خانه بود و تا آخر شب کار می کرد. هر بار بیدار می شدم می دیدم او کار می کند و بیدار است. همسر شهید علی محمدی در مورد خواب دیدن های پی در پی این شهید توضیح می دهد: دخترم هر هفته پدرش را در خواب می بیند و می گوید احساس می کنم پدرم همیشه با من است. بنده هم چند وقتی است که هر شب خواب او را می بینم اما نمی دانم چگونه است که هر بار از خواب بیدار می شوم و حتی برای یک دفعه هم هیچ چیزی به یاد ندارم. اما آخرین بار با اینکه یادم نمی آید با خنده از خواب بیدار شدم و فقط این حس را داشتم که هر دو بسیار خشنود بودیم.

کتابخانه اش هر بار اشک مرا در می آورد

اشک های این همسر شهید که همچنان بعد از دو سال غم دوری از گونه هایش جدایی ندارد، امانش نمی دهد. او در مورد یادگاری های باقی مانده از شهید علی محمدی می گوید: باور کنید هر بار که به اتاق کار او می روم و چشمم به کتاب هایش می افتد ـ آن کتاب هایی که خاک می خوردـ حالم خیلی بد می شود و اصلا طاقت ندارم که در اتاق او بمانم. خیلی سخت است. هربار که کتابخانه اش را می بینم اشک می ریزم.

چرا در مورد مقاله های غیرهسته ای او صحبت نمی شود؟

خانم کرمی می گوید: یک بار گروهی از دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاه های مختلف به خانه ما آمده بودند. به آنها گفتم همسر من 55 مقاله چاپ شده با موضوع غیرهسته ای دارد. این تعداد مقاله غیر از مقاله هایی است که پیش از شهادتش آنها را برای تایید فرستاده بود و من نمی دانم از کجا باید پیگیری شان کنم. چرا درباره این مقاله ها جایی صحبت نمی شود؟ چرا نمی گویند که مسعود علی محمدی در فلسفه حرف برای گفتن داشت؟ اینها حقایقی است که متاسفانه رسانه ها و مسئولان برخی سازمان ها و ارگان ها درمورد مسعود نادیده گرفتند و آنطور که باید برای شناساندن او به مردم و جامعه کار نکردند.

از همسر شهید علی محمدی در مورد دخترش پرسیدم؛ البته دخترش در میان جمع بود اما مادرش می گفت: فرزندانم اهل مصاحبه نیستند و دوست ندارند مطرح شوند. به هر حال با الهام فرزند دوم خانواده صحبت کوتاهی داشتم. دو سال از شهادت پدرش می گذرد و حالا او ازدواج کرده. تازه داماد این خانواده که در کنار او ایستاده بود یک مشاورحقوقی است.

بعد از شهادت فهمیدم او یک بابای معمولی نبود

الهام علی محمدی می گوید: پدرم، خانواده دوست بود. رابطه خوبی با پدر داشتم، با من هم خیلی شوخی می کرد. بسیار اهل بگو و بخند بود. در درس ها کمکم می کرد و مشورت می داد. همیشه حمایتم می کرد. وقتی زنده بود نمی دانستیم که او اینگونه بوده است. درباره کارهایی که انجام می داد، صحبتی نمی کرد. همیشه فکر می کردم یک بابای معمولی و در حد یک استاد دانشگاه است اما بعد از اینکه به شهادت رسید، فهمیدیم که میان همکاران و دانشجویان چقدر محبوب است و چه مقام علمی بالایی دارد.

درد دل دختر شهید

الهام درمورد ازدواجش پس از شهادت پدر می گوید: ازدواج من بعد از شهادت پدرم بود. این درست است که شهیدان زنده اند اما زمانی که خطبه عقد مرا می خواندند او نبود و نبودن او برایم بسیار سخت بود. عقد ما در منزل و عروسی در تالار با 300 مهمان برگزار شد.

انتشار کتابی از خاطرات دانشجویان شهید علی محمدی

به گفته همسر این شهید، قرار است حرف ها و خاطرات اولین دانشجوی دکترای فیزیک کشورمان از زبان دانشجویان او به صورت یک مجموعه و کتاب تهیه شود و اکنون کسانی دست اندرکار تهیه این مجموعه بوده و مشغول انجام آن هستند. نام این کتاب هنوز تعیین نشده است اما متن کتاب تایید شده و بسیار خوب است.

منبع: روزنامه تهران امروز

وبلاگ گردشگر مدرن : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای بازنشر می شود.

منبع: تسنیم

به "همسرم فقط دانشمند هسته ای نبود!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "همسرم فقط دانشمند هسته ای نبود!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید